ادله قرآنی، روایی و عقلی بر وجود مهدی موعود

ادله قرآنی، روایی و عقلی بر وجود مهدی موعود

عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدى موعود- به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاح‏گر موعود- باور و اعتقادى است که بر اساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باورداشت- به عنوان اندیشه اصیل اسلامى، بر پایه استوارترین دلایل عقلى و نقلى بنا نهاده شده است.

«اهل سنت و شیعه، در طى اعصار و مرور قرن‏ها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخرالزمان، یک نفر از اولاد رسول «ص» و فرزندان على و فاطمه «ع»- که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است- در هنگامى که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد کند. همه او را هم نام و هم کنیه پیغمبر «ص» و ملقّب به مهدى معرفى کرده‏اند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشرى به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانى قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهى‏ها و نگرانى‏ها به راحتى و امنیّت و آسایش مبدّل مى‏شود و مستکبران و مفسدان، ریشه کن مى‏گردند»(۱).

به هر حال مى توان از طریق ادله قرآنى، روایى وعقلى وجود امام مهدى را توضیح داد واثبات نمود. در اینجا به بعضى از این ادله مى پردازیم:

الف) قرآن کریم بدون شک، از نظر جامعه اسلامى کلیه مفاهیم و اعتقادات اصیل اسلامى ریشه در کلام الهى دارد و اساس عقیده به ظهور امام زمان (عج) در کتاب خدا وجود دارد و این کتاب بزرگ آسمانى فرا رسیدن آن روز مبارک و فرخنده را به تمام پیروان بشارت داده است. آیات متعددى در شان امام مهدى (عج) هست که امامان معصوم (ع) تفسیر، تاویل و تطبیق این آیات را بر وجود مقدس امام زمان (عج) و حکومت جهانى ان عدالت گستر بیان نموده اند که در ذیل براى نمونه به پاره اى از این آیات اشاره مى شود:

۱. «لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون» (سوره انبیاء آیه ۱۰۵)، ما در زبور داوود پس از تورات نوشته ایم که سرانجام بندگان شایسته ما وارث زمین مى شوند». امام باقر (ع) در مورد «عِبادىَ الصالحون»، فرموده اند: قائم و اصحاب وى مى باشند. (منتخب الاثر، ص ۱۵۹)

۲. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِى لَا یُشْرِکُونَ بِى شَیْئًا وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (سوره نور، آیه ۵۵) خداوند به کسانى از شما که ایمان آوردند و اعمال شایسته انجام دادند وعده فرمود که آنان را قطعاً در زمین خلیفه خواهد کرد، همان گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند به خلافت گمارد و قطعاً دینشان را براى آنها مستقر خواهد نمود، دینى که براى آنها پذیرفت و قطعاً آنان را پس از خوفشان به حالت امنیت دگرگون مى کند، تا مرا عبادت کنند و چیزى را شریک من ننمایند و هر که بعد از آن کفر ورزد، پس قطعاً آنان فاسق اند. امام صادق (ع) فرموده است که این آیه درباره حضرت قائم و اصحاب وى به شمار مى رود. (منتخب الاثر، ص ۱۶۱)

۳. «و نرید ان نمن على الذّین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» (سوره قصص، آیه ۵)، ما مى خواهیم تا به مستضعفان زمین نیکى کنیم یعنى آنان را پیشوایان و میراث بران زمین سازیم. امام باقر (ع) و امام هادى (ع) فرموده اند: این آیه مخصوص امام زمان (عج) است که در آخرالزمان ظهور مى کند… و زمین را پر از عدل و داد مى کند، هم چنان که پر از ظلم و ستم شده است. (المحجه ص ۱۶۸)

ب) روایات وجود حضرت مهدى (عج) از طریق روایات نیز به اثبات رسیده است که ذکر همه آنها، ممکن و لازم نیست. لذا به چند روایت اشاره مى کنیم:

احادیثى که شیعه و سنى به آن معتقدند:

۱. حدیث ثقلین: پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «همانا من دو شى ء گران بها را در میان شما مى گذارم کتاب خدا، ریسمان کشیده از آسمان تا زمین و اهل بیتم و همانا این دو از یکدیگر جدا نمى شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» (سنن ترمذى، ج ۵ ص ۳۲۹ کافى، ج ۱ ص ۲۹۴) طبق این حدیث همیشه همتاى کتاب الهى (اهل بیت)، در روى زمین وجود دارد که همان امام زمان هر عصر است.

۲. حدیث وجوب اعتقاد به امام: بر اساس روایات شیعه و سنى، پیامبر اکرم (ص) فرمود: «هر کس بمیرد در حالى که معتقد به امام زمان نباشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.» (کافى، ج ۱، ص ۳۷۱ مسند احمد، ج ۴، ص ۹۶) با کمترین تامل در این روایت و نظایر آن به مصداق واقعى امام پى خواهیم برد که از ان در روایت به «امام» تعبیر شده است و اگر کسى بدون اعتقاد به او بمیرد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

۳. احادیث رسول خدا درباره مهدویت: از رسول خدا «ص» نقل شده است: «انّ خلفائى و اوصیائى و حجج اللَّه على الخلق بعدى اثناعشر اوّلهم اخى و آخرهم ولدى قیل یا رسول اللَّه و من اخوک؟ قال: علىّ بن‏ابى طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال: المهدى (عج) یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً و الّذى بعثنى بالحقّ بشیراً و نذیراً لو لم یبق من الدّنیا الاّ یوم واحد لطوّل اللَّه ذلک الیوم حتّى یخرج به ولدى المهدىّ فینزل روح اللَّه عیسى بن مریم فیصلّى خلقه»(۲) «خلفا و جانشینان من و حجّت‏هاى خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند: اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم گفته شد: اى رسول خدا برادرت کیست؟ فرمود: على بن ابى‏طالب. سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدى، که زمین را از قسط و عدل آکنده مى‏سازد همان‏سان که از ظلم و جور پر شده است. قسم به آنکه مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت اگر از عمر دنیا یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانى سازد تا فرزندم مهدى خروج کند. (پس از خروج او) عیسى پسر مریم پشت سرش به نماز مى‏ایستد». همچنین از رسول خدا «ص» نقل شده است: «لیبعَثَنَّ اللّه من عترتى رجلاً افرق الثنایا اَجلى الجبهه یملکُ الارض عدلاً و یفیضُ المال فیضاً»(۳) «همانا خداوند از عترتم، مردى را برمى‏انگیزاند که دندان‏هایش برّاق و گشاده‏اند و پیشانى‏اش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل مى‏کند و مال را به نحوى خاص زیاد مى‏گرداند».

ج. ادله عقلى اثبات مهدویت: ۱. برهان لطف: یکى از براهین عقلى که متکمان زیاد به آن استدلال مى کنند «قاعده لطف است» علامه حلى براى اثبات امامت به این قاعده تمسک جسته، مى گوید: «امامت، ریاست عامه الهى در امور دین و دنیاست، براى شخصى از اشخاص به عنوان نیابت از پیامبر (ص) و این واجب عقلى است‏زیرا امامت لطف است. پس ما علم قطعى داریم که اگر براى مردم شخصى باشد که ریاست آنها را برعهده گیرد و آنها را راهنمایى کند و دیگران از او اطاعت کنند و او حق مظلوم را از ظالم بستاند و ظالم را از ظلم منع کند، مردم به صلاح نزدیک تر و از فساد دورتر مى شوند» (شرح باب حادى حشر، ص ۸۳).

متکلمان لطف را بر خداوند، واجب مى دانند زیرا او بندگان خود را عبث و بیهوده نیافریده و راه رسیدن به هدف را بر ایشان هموار مى سازد. این قاعده ایجاب مى کند که در میان جامعه امامى باشد تا محور حق بوده و جامعه را از خطاى مطلق بازدارد و آنان را به سعادت حقیقى هدایت کند. امتثال از دستورات و اطاعت انسان ها از تکالیفى که خداوند بر بندگان واجب داشته، بدون انجام دادن امورى از جانب خداوند (مثل نصب امام معصوم، وعده و وعید و…) محقق نمى شود و خداى حکیم حتماً این امور را انجام مى دهد تا نقض غرض در تکلیف لازم نیاید و این به دست امام صورت مى گیرد.

شیخ شهاب الدین سهروردى در اثبات وجود حضرت ولى عصر (عج) از طریق قاعده لطف مى گوید: در جهان هیچ گاه از حکمت و از وجود کسى که قائم به حکمت باشد و نشانه هاى خداوند نیز در او باشد، خالى نبوده است. این چنین کسى خلیفه خداست در زمین و تا زمین و آسمان برپاست چنین خواهد بود… پس در هر زمان اگر چنین شخص باشد که خدایى و نمونه کامل علم و عمل است، ریاست جامعه با اوست و او خلیفه خداوند در روى زمین است و زمین هیچ گاه از چنین انسانى خالى نخواهد بود… اینکه مى گوییم ریاست با اوست، مقصود الزام حکومت ظاهرى او نیست بلکه گاه امام خدایى، حکومت تشکیل مى دهد و آشکار است و مبسوط الید وگاه در نهایت پنهانى (غیبت) به سر مى برد. این امام همان کسى است که مردم او را قطب زمان «ولى عصر» مى نامند. ریاست جامعه با این انسان است اگر چه نشانى از او در دست نباشد. البته اگر این رئیس ظاهر باشد و در راس حکومت قرار گیرد، زمان نورانى خواهد شد. (مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج ۲، ص ۲۱ و ۲۲)

به این ترتیب وجود امام زمان گرچه از دیدگان مردم غایب است، داراى الطافى است، از جمله: حراست از دین خدا، تربیت نفوس مستعد انسانى، حفظ و بقاى مذهب، وجود الگو در جهت پیشرفت بشر و… البته محرومیت از فیض ظهور پیشواى الهى، به جهت موانعى است که خود انسان ها ایجاد کرده اند، چنان که شیخ طوسى مى گوید: اصل وجود امام، لطف است و تصرف آن حضرت لطف دیگر و این ما هستیم که موجب غیبت آن حضرت شده ایم (عدمه منّا). (کشف المراد، ص ۳۶۳)

۲. برهان فطرت: انسان داراى تمایلات غریزى و فطرى گوناگون است (شخصى و اجتماعى و عالى). تمایلات عالى از قبیل حقیقت جویى، خیر طلبى، حس دینى و پرستش، یافتن کامل مطلق و… حال براى رسیدن به کمال مطلق و معبود حقیقى احتیاج به واسطه اى است که خود سفر کمال را طى کرده و بتواند انسان را دستگیرى کند تا او را از راه هاى گوناگون (وضع قوانین تشریعى و تبیین آنها، دستگیرى انسان هاى مستعد کمال و…) به کمال مطلوب برساند.

این امر از دو راه قابل اثبات است:

۱. وجود این میل و امید واسطه در انسان بدیهى است. ۲. وجود انسان کامل که ناطق و هادى به کتاب و سنت (به نقل آیات قران و روایات) ضرورى است. (سوره احقاف آیه ۱۲، سوره اعلى آیه ۱۹، سوره بقره آیه ۱۲۴).

حال اگر میل و کشش فطرى به چیزى در انسان وجود دارد، پس باید آن چیز در خارج موجود باشد وگرنه وجود آن در انسان لغو خواهد بود. به عبارت دیگر این عطش نسبت به انسان کامل معصوم، دلیل وجود خارجى او است و بى جهت و خود به خود به وجود نیامده است. حال اگر این تمایل واقعیت نداشته باشد، سایر تمایلات نیز واقعیت ندارد و اگر سایر تمایلات واقعیت دارد، این نیز واقعى است. این مطلب را به طریق دیگرى مى توان با توجه به برهان «هدفمندى» توضیح داد.

برهان هدفمندى انسان، مرکب از جسم و روح است و روح او نیز مانند جسمش در تکامل است. لازمه نیل به تکامل، وجود یک راهنماست که او را کمک نماید. اگرچه عقل، وظیفه راهنمایى را بر عهده دارد، اما به خاطر محصور بودن آن به عالم جسمانیات و نیز به خاطر وجود دشمن هایى چون هوا و هوس و تمایلات حیوانى باید راهنمایى دیگرى هم باشد تا به کمک عقل بشتابد. این راهنما در عصر رسالت وجود پیامبر اکرم (ص) بود. به یقین پس از ایشان نیز راهنمایانى وجود خواهند داشت، چرا که نسل انسان ها تداوم یافته است و اگر راه برنامه و راهنمایى الهى موجود نباشد، خلقت انسان ها، لغو و بى غایت خواهد بود. علاوه بر این خطر تحریف دین و وجود گروه ها ى معاند نیز، این ضرورت را تاکید مى کند.

۳. واسطه فیض: باید در میان بشر همواره فرد کاملى موجود باشد که تمام کمالات انسانى ممکن، در او به فعلیت رسیده و در ضمن با عالم ربوبى ارتباط داشته باشد (تا ارتباط بین عالم غیب و نوع انسان محفوظ بماند) که اگر چنین برگزیده اى در میان بشر نباشد حرکت تکاملى افراد بى غایت و بدون هدف خواهد بود.

بر اساس آیات قرآنى (آیات ۳۰ و ۲۱۳ سوره بقره)، پروردگار در نظام خلقت و نیز قانون گذارى و دیانت، ائمه و حجت هاى خودش را خلیفه روى زمین قرار داده و آنان را مجراى بهره ورى ها و فیض عام و خاص براى مردم ساخته و تمام اسماى الهى را به ایشان آموخته است «وً عًلًّمً آدًمً الأًسْماءً کُلًّها» تا اینکه به اذن او، همچون خودش در همه چیز تصرف و دخالت کنند و جانشینى او و عهده دار امور زمین و مردم باشند و چنین است که اگر حجت و خلیفه خدا در زمین نباشد، خاک هستى مردم را در خود خواهد کشید. باید دانست که خداوند متعال، با اسما و صفات عالیه اش، همه چیز و همه پدیده ها را آفریده و خود عهده دار تمام امور آنها است.

هستى همه آنها، وابسته به او است و هرگونه اراده کند، در انها دخل و تصرف مى کند… اما بناى ذات مقدسش بر این است که امور خلقت مادى را، فقط از طریق اسباب مادى و بدون دخالت مستقیم و یا بى واسطه اداره کند و از جمله اسباب براى اصلاح امور ظاهرى و باطنى مردم، پیامبران و جانشینان آنان به خصوص امامان معصوم هستند.

امام صادق (ع) مى فرماید: «خداوند ناپسند و ناخوش مى دارد که امور عالم را جز با اسباب و وسایط اداره کند از این رو براى هر چیزى سببى قرار داده است و براى هر سبب گسترده و میدان قدرت نفوذى قرار داده و براى هر نشانه اى، پشتگاه و راه ورودى گویا و خواننده به حق مقرر فرموده است. هر که او را بشناسد و به رسمیت بپذیرد خدا را شناخته و هرکه او را انکار کند، خدا را انکار کرده است. آن بارگاه و راه ورود، رسول الله و ما هستیم».

پس اگر امامان معصوم و در عصر حاضر امام زمان (عج) عناصرى خاکى نبودند و امور عالم خلقت ازجمله زمین و ساکنان آن را بر عهده نمى گرفتند امور زمین و مردمش از هم مى پاشید. بنابراین باید واسطه بین آفریننده و پدیده هاى مادى، کسى باشد که داراى خلقت مادى و جسمانى و علاوه بر آن داراى درجه اى از شرافت معنوى باشد که شایستگى ارتباط بین آفریننده و آفریدگان را احراز کند و چنین افرادى جز خلفاى ذات مقدس پروردگار (پیامبران و جانشینان آنان) کسى نمى تواند باشد.

۴ اتمام حجت: اگر رهبرى معصوم در هر دورانى و در میان هر نسل از نسل هاى بشر نباشد چه بسا مردم گمراه، گمراهى و فساد خود را معلول نبودن این رهبر بدانند. از این رو براى همیشه، خداوند باید امام یا امامانى معصوم در جامعه معین کرده باشد تا حجت را بر مردم تمام کنند و بهانه اى براى منحرفان باقى نمایند «فًلِلّهِ الْحجٌهًّ الْبالِغًه». در روایتى از امام باقر (علیه السلام) آمده است: «اٍنّ الحجّه لا تقومٌ لله عزّ و جل على خلقِه الا بالامام حتى یعرفونه» «حجت خدا بر خلقش تمام نشود، مگر به وجود امامى زنده که مردم او را بشناسند.»

۵. قانون هدایت عمومى: این قانون، اقتضا مى کند بعد از پیامبر، امام و رهبرى معصوم باشد که کارهاى پیامبر را ادامه دهد با این تفاوت که دیگر به امام وحى نمى شود و در هستى یک سلسله قوانین غیر قابل تغییر وجود دارد (مانند قانون هدایت عمومى) که بر اساس آن، خداوند همه موجودات را به سمت کمال وجودیشان، راهنمایى و هدایت مى کند… در بین موجودات، انسان علاوه بر هدایت تکوینى، نیازمند هدایت تشریعى است و این هدایت، به وسیله پیامبر اکرم ابلاغ شده است و از آنجا که لازم است، هدایت مستمر باشد و نسبت به نسل هاى بعدى نیز ادامه یابد باید بعد از پیامبر اکرم، افرادى مسئولیت هدایت مردم و توضیح و تبیین شریعت و مسائل دینى را بر عهده بگیرند.

چنین اشخاصى، جز امامان معصوم نخواهند بود و اگر آنان وجود نداشته باشند، به هدایت تشریعى، خلل وارد شده و این باعث نقض در قانون هدایت عمومى است (در حالى که قانون هدایت قابل نقض نیست). به این جهت در هر عصر، وجود امام زنده جهت هدایت مردم، ضرورى ولازم است.

حضرت على (علیه السلام) در خطبه اى، به این مهم چنین اشاره فرموده است: «پروردگارا تو خود گواهى که اهل زمین را از داشتن حجتى از ناحیه تو که آنان را به دین هدایت کند و علم الهى را به ایشان بیاموزد و حجت تو از تمامیت نیفتد و پیروان اولیایت بعد از اینکه به وسیله پیامبران، هدایتشان کردى، گمراه نشوند گریزى نیست.

این حجت تو یا در میان مردم، ظاهر و براى آنان آشناست اما از او اطاعت نمى کنند و یا از دید مردم پنهان و منتظر زمان ظهور است. زمانى که مردم در صلح و آرامش هستند، اگر وجود حجت از نظر آنان غایب باشد، دانش و منش او به دل هاى مومنان مى رسد و ایشان به آن عمل مى کنند.»

براى مطالعه بیشتر منابع زیر را نگاه کنید
۱. مهدویت (پیش از ظهور)، رحیم کارگر (نشر معارف).
۲. ادله عقلى و نقلى امامت ومهدویت، رحیم لطیفى
۳. آیت الله صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۱۶۳.
۴. کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۰، ج ۲۷ بحارالانوار، ج، ۴۷، ص. ۷۱.
۵. ینابیع المودّه، ص ۴۲۳ اسعاف الراغبین، باب ۳، ص ۱۳۵.

منبع : پایگاه جامع شناخت بهاییت





:: برچسب‌ها: ادله قرآنی , روایی , و , عقلی , بر , وجود , مهدی موعود , ادله , قرآنی , مهدی , موعود ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : قبادی- خلیلی
تاریخ : پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: